جای خالی مادر.............
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم، پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید و روزت تا پایان روزگار، مبارک باد.
مادر، تو شکوفاتر از بهار، نهالِ تنم را پر از شکوفه کردی و با بارانِ عاطفه های صمیمی، اندوه های قلبم را زدودی و مرهمی از ناز و نوازش بر زخم های زندگی ام نهادی. در «تابستان»های سختی با خنکای عشق و وفای خویش، مددکار مهربان مشکلاتم بودی تا در سایه سارِ آرامش بخش تو، من تمامی دردها و رنج ها را بدرود گویم. با وجود تو، یأس دری به رویم نگشود و زندگی رنگ «پائیز» ناامیدی را ندید. تو در «زمستانِ» مرارت های زندگی، چونان شمع سوختی تا نگذاری رنجش هیچ سختی ستون های تنم را بلرزاند. مادر، ای بهار زندگی، شادترین لبخندها و عمیق ترین سلام های ما، همراه با بهترین درودهای خداوندی، نثار بوستان دل آسمانی ات باد.
امروز با شاخه گلی سرخ ودستانی لرزان به دیدارت می آیم
این اشک های من از سردلتنگی است
دلتنگی برای بوسه زدن بر دستهای مهربانت
کاش بودی…
امروز دلم آتش گرفت ودوباره جای خالیت را حس کردم
می دانم جای تو خوب است
وفرشته های آسمان امروز را برایت جشن می گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست….
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم
شوخی با الفاظ
علم و عاشقی
افسوس که فرصت های خود را غنیمت نشمردیم و ایام«صرف[1]» لهو و لعب بگذشت. با مطالعه و رجوع به «شرح امثله[2]»های عرفانی به هیچ «نحو»[3] «هدایتی»[4] نیافتیم؛ چرا که با دانستن و باور، هدایت حاصل گردد نه با خواندن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم.
آری طرحی دوباره باید دراندازیم و از «حاشیه»[5] روی اجتناب کنیم. «توضیح مسائل»[6] مبهم و «عوامل»[7] تثاقُل الی الارض مان را باید از اساتید و سالکان طریق جویا شویم.
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل ها
و از «تجزیه»[8] و تحلیل و «تفسیر»[9] و «ارشادهای مفید»[10] و سازنده آنها مدد بگیریم.
«ترکیب»[11] عناصر «احکام»[12]، «اخلاق»[13] و مباحث قرآنی و آشنایی با «سیره پیشوایان»[14] چراغ هدایتی می سازد که انوار آن شکافنده ظلمت جهل بشر خواهد بود.
پس ای دوست بیا تا بحث دوباره ای را آغاز کنیم.
بیا تا «ادبیات فارسی»[15] را از الف« اول العلم معرفة الجبّار» تا یای «آخر العلم تفویض الامر الیه»[16] به شکل «جامع»[17] مجددا «مباحثه»[18] کنیم و تأمل مختصری روی تک تک حروف آن داشته باشیم.
ای عزیز! بیا تا نشأی «اعرابی بودن»[19] کوچ کنیم و با «فهم عمیقی»[20] از آینده، از بیابان های موات و بایر شک و تردید به شهر با صفا و دیدنی «مدینه العلم»[21] سفر کنیم.
بیا تا از شهر سنتی «مدینة المعاجز»[22] بازدید کنیم و چند شبی در «بوستان»[23] و کوچه باغ هایش بیتوته کنیم و از «گلستان»[24] های آن گل مست کننده محمدی به ارمغان آوریم.
ای صمیمی! بیا تا با توافق خود مایه «بهجت و سرور و مرضی»[25] ولی عضر(عج) باشیم. باالهام از فرهنگ غنی خودمان از فرهنگ غرب، «مُغنی»[26] و از تهاجم فرهنگی شان در امان باشیم.
ای حبیب! بیا تا زبان، «منطق» و عمل خود را «مطهّر»[27] سازیم . و همه مردم را به همایش بزرگ توحید دعوت عملی (کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم) کنیم و پایه ها و «اصول عقاید امامیه»[28] را که «مصباح»[29] هدایت است را به بشر هدیه کنیم.
بیا در کلاس فنون «حکمت و موعظه های خوب و جدل های زیبا»[30] شرکت کنیم و بر دشمنان خود با این شیوه های «منطقی ظفر»[31] یابیم.
ای شفیق! بیا تا برای رهایی از قیل و قال های بی حاصل سیاسی و غیر سیاسی چند «سفر»[32]ی به «منظومه»[33] های عشق برویم و از روشنایی و «لمعات»[34] این منظومه ها، راه مان را بیابیم.
بیا تا بزرگترین فروشگاه زنجیره ای دنیا را تأسیس کنیم و دنیا را محل تجارت و «مَتجر»[35] خود قرار دهیم که الدنیا مَتجرُ اولیاء الله.
بیا تا از اموال و «مکاسب»[36]دینی و اخروی حلال خود در« تحجیر»[37] قلوب مستعد استفاده کنیم و با «رجال»[38] با «کفایت»[39] دین همنوا شویم و با «درایت»[40] و کیاست کامل حرف دین و «فلسفه احکام»[41] و «علل شرایع»[42] را به تمامی «ملل و نحل»[43] دنیا صادر کنیم و آرامش و صفا و یک رنگی را به بشر به اصطلاح متمدن و سرگردان در گرداب های اِنانیت ها و غرور و جنایت هدیه کنیم.
بیا تا با اجرای «حدود»[44] و تعیین ثغور الهی مدینه آرمانی و جامعه مدنی حقیقی را «سطح»[45] وجود و «عالم خارج»[46] بنا سازیم و زمینه را برای طلوع عشق حقیقی مهیا کنیم.
ای صدیق! بیا… بیا دست به دست هم دهیم و تفرج کنان از «ابتدای تا انتهای باغ حکمت»[47] قدم بزنیم و یادی از گذشته و «ابتدای معارفه»[48] و خود کنیم و نامه ها و «رسائل»[49] روزگار آشنایی را ورقی بزنیم.
ای دوست! بیا به خاطر خدا هم که شده، فکری به حال آزادی، این کبوتر سفید و قشنگ کنیم و از کرکس صفتان نجاتش بخشیم.
منبع: محمد حسین قدیری، گاهنامه دانش پژوه، سال اول، پیش شماره دوم، تیرماه 1380
[1] . علم صرف.
[2] . شرح امثله: کتابی در زمینه صرف.
[3] . علم نحو.
[4]. کتاب هدایه در زمینه نحو.
[5] . حاشیه ملا عبدالله در زمینه منطق.
[6] . توضیح المسائل مراجع
[7] . عوامل ملا محسن در زمینه نحو.
[8] . علم تجزیه کلمات عرب
[9] . علم تفسیر قرآن
[10] . تاریخ ائمه
[11] . علم ترکیب.
[12] . احکام شرعی
[13] . علم اخلاق
[14] . کتاب تاریخی
[15] .کتاب ادبیات فارسی.
[16] . اشاره به حدیث اول کتاب جامع المقدمات
[17] . کتاب جامع المقدمات در زمینه صرف و نحو
[18] . شیوه تحصیلی وسنتی مباحثه که در حوزه متداول است.
[19] . اشاره به حدیث تفقهوا و لاتکونوا اعرابیاً
[20] . معنی لغوی فقه.
[21] . اشاره به حدیث نبوی انا مدینه العلم و علی بابها
[22] . کتابی که معجزه های پیامبر اسلام در آن ثبت شده است.
[23]. گلستان سعدی که در حوزه خوانده می شد.
[24] . بوستان سعدی که در حوزه خوانده می شد.
[25] . اشاره به کتاب البهجه المرضیه در زمینه علم نحو. شرح اشعار الفیه ابن مالک.
[26] . اشاره به کتاب مغنی البیب و مغنی الادیب در زمینه علم نحو
[27] . کتاب آشنایی با منطق اثر استاد شهید مطهری
[28] . اشاره به کتب عقاید و کلامی .
[29]. عقاید آیت الله مصباح یزدی
[30]. اشاره به آیه شریفه: ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن.
[31].کتاب منطق مظفر.
[32] . کتاب اسفار اربعه و حکمت متعالیه ملاصدرا.
.[33] کتاب منظومه ملاهادی سبزواری
[34] . کتاب لمعه : کتاب فقهی نیم استدلالی.
[35] . کتاب لمعه : کتاب فقهی نیم استدلالی.
[36] . کتاب فقهی متاجر.
[37] . کتاب فقهی مکاسب.
[38] . اصطلاحی فقهی.
[39] . علمی آشنایی با راویان حدیث.
[40] . کتاب اصول فقه.
[41]. علم فهم احادیث.
[42] . کتاب علل الشرایع.
[43] . کتاب ملل و نحل.
[44] . اصطلاحی فقیهی.
[45] . دروس سطح حوزه: از سال هفتم تا دهم.
[46] .درس خارج حوزه: سال دهم به بعد.
[47] . کتاب بدایه الحکمه و کتاب نهایه الحکمه دو اثر علامه طباطبایی در زمینه فلسفه. به زبان عربی.
[48] . کتاب بدایه المعارف در زمینه اعتقادات به زبان عربی
[49] . کتاب رسائل اثر شیخ انصاری در زمینه اصول فقه
برگزاری سومین جلسه دفاعیه سطح سه در موسسه آموزش عالی الزهرای گرگان( 11 اسفند 92)
به گزارش معاونت پژوهش موسسه آموزش عالی الزهرای گرگان،سومین جلسه دفاعیه سطح سه با موضوع ” قاعده درء و تطبیق آن با قانون تفسیر شک به نفع متهم ” توسط خانم سمیه جهان تیغ گرایش فقه و اصول با حضور استاد راهنما حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای قربانی ، استاد مشاور حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا ارشاد و استاد داور حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا داور ، مدیر و معاونین این مدرسه و شماری از طلاب سطح سه از طریق ویدئو کنفرانس و با رتبه عالی برگزار گردید.
جان جانان .............
موسس محترم مدرسه علمیه الزهرا(س) گرگان ،حضرت آيت الله سيد كاظم نورمفيدي در سال ۱۳۱۹ در خانواده ايمتديّن و اصيل در گرگان ديده به جهان گشود. اجداد پدري و مادري وي از روحانيون بنام و مورد اعتماد و احترام اينشهر بودند. پدرش در كسوت روحانيت نبود ولي به مسائل ديني چنان تقيّد داشت كه براي اشتغال به كار در دستگاه دولتي رژيم طاغوت شخصاً از حضرت آيت الله بروجردي اجازه گرفته بود.
مادرش قبل از ولادت او خوابي ديد كه آن را نزد برخي از بزرگان تعريف كرد . آنها به وي نويد دادند كه فرزند آينده اش روزگاري از بزرگان خواهد شد و به افتخار سربازي امام زمان(عج) نائل خواهد شد.
او در سنين كودكي با شور و شوق فراوان در مجالس مذهبي و ديني حضوري فعال داشت. علاقه وافر وي به اين امور باعث شد تا در سال۱۳۳۱ ، يعني در ۱۲سالگي ، به حوزه علميه گرگان وارد شود.و مقدمات را در گرگان به پايان رسانيد .
گرگان در آن زمان او را اغنا نمي كرد ، پس در سال ۱۳۳۵ عازم مشهد مقدس شد و نزد اساتيد بزرگي همچون اديب نيشابوري دوم به تحصيل علم مشغول شد. در همين ايام دوستي و رفاقت او با حضرت آيت الله خامنه اي و آيت الله شهيد سيد عبدالكريم هاشمي نژاد آغاز شد. در سال ۱۳۳۷ به حوزه علميه قم رفت و سطوح عالي را نزد اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت ا.. فاضل لنكراني گذراند. وي از همان اوان ورود به حوزه علميه قم شيفته شخصيت والاي حضرت امام خميني (ره) گرديد و در مناسبت هاي مختلف به بيت امام (ره) رفت و آمد داشت. پس از اتمام سطوح عاليه مدتي در درس امام رحمت الله حاضر شد. پس از فوت حضرت آيت الله بروجردي ، مُبلّغ مرجعيت امام بود و تنها رساله ي ايشان را ، با آن كه ممنوع بود ، پخش مي كرد . او با شروع نهضت از فعالان حركت اسلامي مردم ايران به شمار مي رفت و به همراه دوستان و همفكرانش در ترويج نهضت تلاش وافري داشت.
پس از تبعيد امام در درس حضرات آيات محقق داماد، اراكي، گلپايگاني و شيخ مرتضي حائري ، ميرزا هاشم آملي شركت كرد و به سرعت مورد توجه اساتيد خود قرارگرفت . پس از آن نيز در بين طلاب مازندران به عنوان طلبه اي فاضل و انقلابي و متدين شهرت يافت.
وي ضمن شركت در درس فقه و اصول ، به همراه دوست قديمي و هم بحثش آقاي دكتر سيد مصطفي محقق داماد در دروس فلسفه نيز حضور داشت و در جلسات هفتگي آيت الله شهيد مطهري كه با حضور جمعي از فضلا تشكيل مي شد شركت فعال داشت . در همين جلسات بود كه استاد شهيد مطهري به هوش سرشار وي پي برد. زماني كه استاد خبر مراجعت ايشان را به گرگان شنيد شديداً اظهار تأسف كرد و از اينكه يكي از شاگردان مبرز خود را از دست داده عميقاً ناراحت شدند.
در سال ۱۳۴۱ با همفكري حضرت آيت الله شهيد مصطفي خميني و حضرت آيت الله خامنه اي مقدمات ازدواج ايشان فراهم شد و وي با همشيره حضرت آيت الله فاضل لنكراني ازدواج كرد . او در طول سال هايي كه در قم اقامت داشت مرتباً به زادگاهش نيز رفت و آمد مي كرد و ضمن تبليغ ، به روشنگري نسل جوان مي پرداخت و حلقه اي از جوانان پر شور آن سامان را گرد خود جمع كرده بود . در همان اوايل شروع نهضت يك بار از سوي امام (ره) مأموريت يافت تا پيام ايشان را به علماي منطقه برساند و آنها را به مبارزه دعوت نمايد.
به حق مي توان گفت كه ايشان پرچمدار مبارزه با رژيم در منطقه مازندران و گرگان بود و در ترويج مرجعيت امام و توزيع رساله و اعلاميه هاي حضرت امام نقش پيشتاز و مؤثري داشت .
به همين جهت بارها از سوي ساواك قم در گرگان مورد تعقيب قرار گرفت و احضار شد. پس از فوت حضرت حجت الاسلام والمسلمين نبوي در سال ۱۳۵۴ به دعوت جمعي از اهالي گرگان به اين شهر بازگشت و به اقامه جماعت و تشكيل جلسات سخنراني و درس هاي تفسير قرآن و نهج البلاغه همت گماشت.
مسجد حاج آقا كوچك گرگان به سرعت به كانون مبارزه عليه رژيم طاغوت بدل شد و جوانان بسياري از گوشه و كنار در آن اجتماع مي كردند.
همزمان با شروع دوباره نهضت در شهرهاي قم و تهران و چند شهر بزرگ ايران، ايشان با همكاري علماي مبارز شهر به سازماندهي تظاهرات مردمي عليه رژيم پرداخت . آتش خشم مردم آن ديار فراگير شد. تا اينكه وي به دستور شخص شاه به تبعيد از گرگان به مدت ۲ سال محكوم شد . سرانجام پس از گذراندن مدتي از محكوميت در شهرهاي بندرلنگه و مريوان با فشارهاي مردمي آزاد گرديد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي عهده دار كميته هاي موقت انقلاب شد . سپس به حكم شخص امام به سمت حاكم شرع دادگاه انقلاب منصوب شد و در مدتي كه در اين سمت مشغول انجام وظيفه بود هيچ گاه تسليم فضاي احساسي آن دوران نگرديد . همواره بر اساس عدل و انصاف و موازين قانوني و شرعي حكم كرد و حركت هاي افراطي بر احكام صادره توسط ايشان تاثير گذار نبود.
در اوايل سال ۱۳۵۸ با حكم شخص امام به عنوان امام جمعه و نماينده آن حضرت در اين منطقه منصوب گرديد. اين حكم در سال ۱۳۶۱ بار ديگر با حوزه اختيارات وسيع تري مورد تأكيد قرار گرفت.
او از همان اوايل انقلاب با الهام از تعاليم و سيره اهل بيت عليهم السلام و فرمايشات رهبركبير انقلاب و با درايت و تدبير خاص خويش به مسئله وحدت شيعه و سني توجه خاصي مبذول داشت و روابط صميمانه اي را كه با اهل سنت منطقه تركمن صحرا از قبل از انقلاب آغاز كرده بود تعميق و توسعه بخشيد . وي با برخورد با عوامل تفرقه افكن ، سنگ بناي محكم وحدت را در اين منطقه بنيان نهاد. بي ترديد مي توان گفت كه استان گلستان با وجود تنوع قومي و مذهبي، نمونه اي كامل و عالي از وحدت امت اسلامي است.
با شروع جنگ تحميلي اويكي از پشتيبانان اصلي رزمندگان دفاع مقدس بود و بارها با حضور در جبهه هاي جنگ حق عليه باطن ، به ويژه در بين رزمندگان لشكر ۲۵ كربلا ، مايه دلگرمي آنان مي شد.
ارتباط بين فرماندهان و سرداران و رزمندگان شهيد با ايشان آن قدر وسيع بوده كه بعضاً مي توان از لابلاي صفحات وصيت نامه ي بعضي از آنان به عمق اين رابطه پي برد.
يادگاران دفاع مقدس نيز پس از سال ها ختم جنگ هنوز روابط گرم و صميمانه اي با ايشان دارند . علاوه بر اين وي نقش مؤثري در ساماندهي كمك هاي مادي به جبهه هاي نبرد داشت . در سال ۱۳۶۰ از سوي منافقين كور دل مورد سوء قصد قرار گرفت ؛ دو تن از محافظين وي به شهادت رسيدند و يك تن نيز به درجه جانبازي نائل شد.
سال ها بعد وقتي عامل ترور ايشان دستگير شد در پاسخ به اين پرسش كه تحليل سازمان از ترور ايشان چه بود؟ گفت: آقاي نور مفيدي عامل وحدت در منطقه بوده و بايد از بين برود تا با تشديد تضادها مشكلات نظام بيشتر شود.
وي از همان سال هاي اوليه انقلاب به مشكلات منطقه و به ويژه كشاورزي توجه خاصي داشته و هميشه در صدد حل آنها برآمده است. يكي از دل مشغولي هاي اصلي او توسعه منطقه گرگان در همه ي ابعاد بوده است . توسعه علمي، اقتصادي و گسترش مراكز علمي و آموزش عالي و واحدهاي صنعتي، برقراري آرامش و امنيت در همه ي زمينه ها اولويت اصلي برنامه هاي او بوده است. بر اين اساس خود نيز بنيان گذار مراكز علمي و فرهنگي بزرگي شد. حوزه علميه امام خميني، مدرسه علميه الزهرا و مؤسسه فرهنگي ميرداماد، كه هريك منشأ خدمات ارزنده اي بوده اند ، نمونه هاي بارز اين مراكز به شمار مي آيند. صدها نفر در اين مراكز با انديشه هاي اسلام ناب آْشنا شده و مراحل ترقي و تكامل را پيموده اند. وي آن گاه با درك مناسبات دنياي امروز و ضرورت ها با الهام از سيره عملي ائمه اطهار عليهم السلام و سيره بزرگان در طول تاريخ كه هميشه براي ترويج اهداف عاليه به فكر پشتوانه ي اقتصادي براي فعاليت هاي ديني و مذهبي و فرهنگي بوده اند اقدام به تاسيس موسسه اي با اجازه شخص امام (ره) نمود تا با فعاليت هاي سالم اقتصادي بتواند درآمدهاي آن را در امور فرهنگي و ديني و خدمات عام المنفعه صرف نمايد . لذا هيچ يك از واحدهاي اقتصادي ، ملك شخصي او نيست و در واقع بر طبق اساسنامه ، صرف امور عالم المنفعه مي شود.
از جمله خدمات عام المنفعه ايشان مي توان به ساخت مراكز آموزشي و درماني ، بازسازي مساجد و حسينيه ها در نقاط مختلف استان، تاسيس صندوق هاي قرض الحسنه ويژه طلاب و دانشجويان اشاره كرد.
پس از رحلت جانگداز رهبر كبير انقلاب بار ديگر به حكم مقام معظم رهبري، حضرت آيت ا… خامنه اي به سمت نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه گرگان منصوب شد و با همان اختيارات مشغول خدمت به مردم گرديد.
دفاع منطقي و مستدل او از ولايت فقيه و رهبري و نظام جمهوري اسلامي در همه ادوار پاسخگوي بسياري از شبهات و سبب تحكيم پايه هاي نظام و رهبري بوده است. با همت و تلاش مستمر و طاقت فرساي ايشان و همكاري نمايندگان محترم استان، منطقه گرگان در سال ۱۳۷۶ به عنوان استاني مستقل در شمال كشور تأسيس شد. اين اقدام اساسي ترين گام در جهت توسعه پايدار استان محسوب مي شود.
فرودگاه گرگان نيز كه يكي از مهم ترين زير ساخت هاي توسعه همه جانبه قلمداد مي شود با همت و تلاش وي و ساير مسئولان و نمايندگان فقيد استان راه اندازي شده است. وي همچنين سه دوره با راي قاطع مردم به مجلس خبرگان راه يافت. بارزترين وجه شخصيتي آيت الله نورمفيدي سعه صدر و تحمل فوق العاده ايشان است. هميشه در برابر مخالفت هاي سرسختانه اي كه از اوايل انقلاب جمع قليلي با ايشان داشته اند با سعه صدر برخورد نموده و حتي براي يك بار نيز به اين دشمني ها پاسخ نگفته است.
مواضع روشن و انقلابي وي از او چهره اي متمايز ساخته است. دفاع از اصول انقلاب، حقوق مردم، آزادي فكر و انديشه، توجه خاص به نسل جوان ، از قبل از پيروزي انقلاب سبب شده تا نخبگان، دانشگاهيان و جوانان عموماً نسبت به ايشان قرابت خاصي احساس كنند.
از سوي ديگر صفاي باطن و اخلاق حسنه و سلامت نفس آيت الله او را در نظر عامه مردم نيز محبوب كرده است. در يك جمله حضور ايشان در استان ضمن آ نكه كمك مؤثري به توسعه و رشد و بالندگي اين منطقه است ، فضاي همدلي و صميميت را در بين اقوام و مذاهب مختلف ايجاد كرده و باعث شده است تا مردم از هر قوم و مذهبي يكدل و همصدا در جهت اهداف عالي ديني و ملي و منطقه اي حركت كنند.
ارتباط مردمي ايشان عليرغم مشاغل فراوان هيچ گاه قطع نشد و همواره به مناسبت هاي مختلف در جمع مردم شريف استان حاضر و از نزديك با آنان به گفتگو مي نشيند . وي با آن كه از ابتداي انقلاب با مسائل مختلف سياسي و اجتماعي روبرو بود ولي هيچ گاه در طول سال هاي پس از انقلاب تدريس در حوزه و ارتباط با مردم را قطع نكرده اند و هم اكنون نيز به تدريس خارج فقه مشغول مي باشد .